بهترین انیمههای اقتباس شده از مانگا-بخش دوم

اکثر انیمههای موجود در بازار محتوای خود را از منابع مختلفی استخراج میکنند. به عنوان مثال، چنین منابعی شامل رمانهای جمع و جور، بازیها و رمانهای تصویری میشود. مانگا بیشترین درصد را در این منابع دارد. ترس یک اوتاکو(شخصی که به شدت علاقه مند به انیمه و مانگاست)، همیشه این بوده است که آیا انیمهای که براساس مانگای مورد علاقه او ساخته شده خوب از آب درمیآید یا نه. هیچ کس دوست ندارد مانگای مورد علاقهاش خراب شود. در واقع، برخی از انیمههای ناشناخته و نامحبوب موجود در بازار، همگی از مانگاهای پرفروش تهیه شدهاند. از این رو، فقط به دلیل اینکه مانگا بسیار مورد تشویق قرار می گیرد، شهرت آن به نسخه انیمهاش منتقل نمیشود.
در مقالهی قبلی، تعدادی از انیمههای لیست را بررسی کردیم.(برای خواندن مقاله قبل کلیک کنید) در این مقاله قصد داریم تا به تعدادی دیگر از انیمههای این لیست بپردازیم. با راویتون همراه باشید.
انگل: قاعدهی کلی (Parasyte: The Maxim)
آنها بالاخره از راه رسیدند : بیگانگان انگلی که بر ذهن و بدن انسانها مسلط میشوند و آنها را به بیگانگانی گوشتخوار تبدیل میکنند. اتفاقا شینیچی ایزومی یکی از آن روحهای بدشانس بود. با این حال، بیگانهی انگلی نتوانست به مغزش برسد و در عوض کنترل دست راست او را در دست گرفت. اکنون که به صورت یکپارچه در کنار هم زندگی می کنند، دفاع و محافظت از بشریت در برابر انگلها به عهده آنهاست. از طریق این چرخش غیرمحتمل حوادث، هم بیگانه هم انسان باید روش زندگی یکدیگر را بیاموزند و زمینی بیطرف را برای همزیستی هردو نژاد با هم بیابند.
انیمهی به منبع اصلی خود وفادار است و از داستان اصلی مانگا منحرف نمیشود. صحنهها استادانه اقتباس شدهاند و طرفداران را شگفت زده و تحت تاثیر قرار میدهند. صحنههای اکشن، یکی از نمادینترین ویژگیهای نسخهی مانگا، در نسخهی انیمه نیز حفظ شده. صحنههای اقتباس شده مطابق ماهیت شیطانی اثر، هم وحشتناک و هم تاثیرگذار بودند. علیرغم اینکه انگل یک مانگای قدیمی بود، این سریال بازگردانده شد تا با این انیمه به جریان خود ادامه دهد.
نیسکای(Nisekoi)
راکو ایچیجو وارث یک خانواده یاکوزاست. با این حال، 10 سال پیش، راکو به یکی از دوستان قدیمی دوران کودکی خود قول داد که در آینده دوباره یکدیگر را ملاقات کنند. او که تنها با یک کلید در دستش باقی مانده است، اکنون باید آویز مقدر شده را پیدا کند. کلیدی که راکو در دست دارد، قفل آویزی را باز میکند که پوشنده آن یکی دیگر از افراد مهم اوست که مدتها در انتظارش بوده است. اکنون به عنوان یک دبیرستانی، او با یک دوراهی روبروست. دختران مختلفی که در گذشته، او را ملاقات کرده بودند، همگی به نظر میرسیدند که همان شخص موعود هستند. متاسفانه، زندگی دبیرستانی راکو در شرف تغییر است.
مجموعه اصلی مانگا بیش از 229 فصل را در بر میگرفت. مطمئنا طرفداران سریال میدانند که آنقدر پر از مطالب و داستانهای اضافیست که حتی ناروتو در مقابل آن هیچ است!. با این حال، انیمه موفق شد موارد کمتر مهیج را حذف و آرکهای جذابی را که به پیشبرد داستان کمک میکرد، اقتباس کند. از یک نظر، انیمه کمک کرد تا کار روی توسعهی شخصیتها انجام شود و در عین حال، سری اتفاقات اضافی را حذف کرد. محصول نهایی یک نسخهی فشرده از نیسکای است که هم دوستداشتنی و هم لذتبخش است. البته، اگر میخواهید نتیجه نهایی را بدانید، همچنان باید نسخه مانگا را بخوانید.
جنگهای غذایی (Food Wars)
یوکیهیرا سوما از زمانی که در سن 15 سالگی بود، در کنار پدرش در غذاخوری خود آشپزی میکرد. با این حال، یک روز پدرش تصمیم گرفت برای سفر در جهان و ادامهی تلاشهای خود در آشپزی، غذاخوری را ببندد. با دستورالعملهای کمی، سوما به آکادمی توتسوکی فرستاده شد که بخاطر شوکوگکی یا جنگ های غذاییاش معروف بود. این آکادمی دانشآموزان خود را در مسابقات آشپزی با ریسک بالا قرار میداد. برای به ارث بردن غذاخوری، سوما باید از این آکادمی بیرحم، فارغالتحصیل میشد؛ آکادمیای که شایعه شده بود تنها 10 درصد از دانشآموزان فارغالتحصیل میشوند.
این انیمه به داستان اصلی وفادار ماند و جزئیات کمی از آن حذف شد. این خالصترین شکل اقتباس مانگاست، بهطوریکه حتی کسانی که مانگا را میخوانند، شکایتی از نسخهی انیمه آن ندارند. علاوه بر این، سرعت و اتصالات بین هر آرک به قدری یکپارچه جریان دارد که حتی طرفداران جدید این مجموعه نیز برای ادامه دادن مشکلی نخواهند داشت. مفهوم جذاب یک انیمهی آشپزی این انیمه را در طول سال خود بسیار محبوب کرد؛ تا جایی که امروز، نسخه مانگا به دلیل موفقیت انیمه، بینندگان بیشتری را دریافت کرده است.
بسکتبال کوروکو (Kuroko’s Basketball)
در ژاپن، تیمی از بسکتبالیستهای نابغه وجود دارد. به آنها نسل معجزهها گفته میشود. چنین استعدادهایی تنها هر 10 سال یکبار دیده میشود. زمانی که تیم از مدرسه راهنمایی فارغالتحصیل شد، آنها به مدارس مختلف تقسیم شدند. تایگا کاگامی برای اولین بار در دبیرستان سیرین شروع به کار میکند و با تتسویا کوروکو که به عنوان فانتوم، ششمین مرد نسل معجزه شناخته میشد، ملاقات میکند. او با اشتیاق بی پایان خود برای بازی، امیدوار است بتواند از نسل معجزهها پیشی بگیرد. او از خشونت و سرسختی واقعی تک تک اعضای نسل معجزه و اینکه حتی شکست دادن یکی از آنها چقدر سخت بود، باخبر نبود.
از آنجاکه اثر در ژانر ورزشی قرار میگیرد، بسکتبال کوروکو در به تصویر کشیدن یک ورزش پویا در قالب مانگا فراتر از انتظارات بود، اما با اقتباس، این مانگای ورزشی جان گرفت. بینندگان با القای انرژی و روح در صحنههای آن، بهتر میتوانستند نحوهی بازی بسکتبال را تصور کنند. ما فکر میکنیم که نسخهی انیمیشن، همان چیزی بود که مانگاکا (نویسندهی مانگا) در ذهن خود در هنگام ساخت مانگا تصور میکرد. درست مانند هر اقتباس موفق، هر قسمت شما را برای دیدن چیزهای بیشتر ترغیب میکند.
حمله به تایتان(Attack on Titan)
مدتها پیش، انسان ها در ترس از تایتانها زندگی میکردند. این تایتانها در طلب گوشت انسان هستند و منجر میشوند که انسانها پشت دیوارهای بتنی پنهان شوند. برای 100 سال بعد، بشریت در صلح و آرامش از تایتانها زندگی کرد. یک روز سرنوشت ساز، یک تایتان عظیم الجثه موفق به شکستن دیوارها شد و باعث وحشت و دیوانگی شد. ارن یگر جوان، در این حمله مادرش را از دست داد و در همون روز، عهد کرد که برای شورش علیه تایتانها به گروه بررسی بپیوندد.
کمپانی Snk از هیچ تلاشی در توضیح جزئیات جنبههای درد و انتقام ارن علیه تایتانها دریغ نکرد. معمولا، اقتباسها از جزئیات مهم در مورد یک شخصیت صرف نظر میکنند، اما Snk نه. تک تک جزئیات به تصویر کشیده شده بود. سبک هنری استفاده شده به خوبی با محیط قرون وسطایی همخوانی دارد. این اقتباس به قدری موفق بود که شهرت مانگا و انیمه را در کانون توجه قرار داد.
دروغ تو در ماه آوریل (Your Lie in April)
آریما کوسی در اصل یک پیانیست نابغه بود. با این حال، زمانی که مادرش را در سنین جوانی از دست داد، به دلیل ضربهای که خورد، دیگر قادر به شنیدن پیانو نبود. اکنون که او وارد دبیرستان میشود، زندگی او توسط نوازنده ویولن مستقل کایوری میازونو در شرف تغییر بود. کایوری یک بار دیگر با آموزش زیبای موسیقی و روحیهای که در آن وجود دارد، دوباره آریما را برای نواختن پیانو تشویق میکند. این داستانیست برای مواجهه با گذشته و حرکت به سمت آینده.
اینکه یک انیمه ذاتا موزیکال باشد، دشوار است. موسیقی باید شنیده شود تا احساسات انسان را به وجد بیاورد. این یکی از جنبههایی بود که مانگا نتوانست به آن دست یابد. با این حال، با اقتباس آن، قدرت واقعی موسیقی پدیدار شد و هم محیط و هم احساس کل مجموعه را تقویت کرد. میتوان گفت این یکی از آن لحظات نادریست که در آن، انیمه از منبع اصلی خود پیشی گرفت. اگر تا به حال انیمه را ندیده اید، آن را تماشا کنید، چون با وجود اینکه سریالی7 ساله است، اما هنوز یکی از سریالهای مورد بحث بین طرفداران است.
صدای بی صدا(Koe no Katachi)
شویا ایشیدا یک پسر آسانگیر و بیخیال در مدرسه ابتدایی بود. وقتی نیشیمیا شوکو در مدرسهی او ثبت نام کرد، شویا از معلولیت آن دختر غافلگیر شد؛ او ناشنوا بود. نیشیمیا قادر به درک کامل مسائل نبود. شویا به جای کمک، او را مورد آزار و اذیت قرار میداد تا در نهایت این مساله باعث شد که او مدرسه را ترک کند. از قضا، افرادی که زمانی از او حمایت میکردند، اکنون از او روی برمیگردانند، تاجاییکه شویا، خود مورد قلدری قرار گرفت. سال ها از آن زمان میگذرد و ایشیدا به امید اینکه اوضاع را درست کند، یک بار دیگر با شوکو ملاقات میکند. آیا او در نهایت خود را از این مخمصه و سوءظن رها میکند؟
یکی از مورد انتظارترین فیلمهای سال 2017 صدای بی صدا بود. یک جنبهی دوستداشتنی در مانگا وجود داشت که طرفداران امیدوار بودند آن را روی صفحه نمایش ببینند. خوشبختانه فیلم فراتر از انتظارات بود. با پیگیری خوب جریان و ارائه، فیلم مانگا را دقیقا همانطور که هرکسی که مانگا را خوانده بود، تصور میکرد ارائه داد. در واقع، همان قدر که مانگا بر طرفدارانش تاثیرگذار بود، به همان میزان این نسخهی فیلم نیز برای بقیهی مردم جهان تاثیرگذار بود.
هیولا(Monster)
دکتر کنزو تنما جراح مغز معروفی است. استعدادهای او باعث شده است که او مورد احترام همسالانش قرار گیرد و او بهعنوان شخصیتی مهم، برای ایجاد تحول در حوزهی پزشکی مورد ستایش قرار می گیرد، اما یک شب، دکتر کنزو با یک دوراهی اخلاقی مواجه میشود. او میتواند کودکی بینام را نجات دهد یا شهردار شهر را؛ او اولی را انتخاب میکند. اتفاق بعدی برای دکتر جوان غیرقابل تصور است، زیرا رشتههایی از قتل در نزدیکی او اتفاق میافتد و شواهدی نشان میدهد که قاتل از بیمارانیست که او سالها پیش جان او را نجات داده بود. دکتر کنزو اکنون درگیر یک موش و گربه بازی با قاتل میشود، درحالیکه به دنبال پاسخی برای اسرار و اصول خود است.
اگر درمورد معیاری برای اقتباس مانگا صحبت میکنیم، منظور همین مجموعه یعنی هیولاست. مجموعهی هیولا عناصر تعلیق و هیجانانگیز روانی مانگا را در انیمه حفظ کرد و با وفاداری به داستان اصلی، با همان سرعت مانگا پیش می رود. انیمه موفق شد شخصیت ها را دقیقا مانند مانگا بیان و به تصویر بکشد. تا به امروز، هیولا یادآور این است که یک اقتباس مانگا باید در جامعهی انیمه چگونه باشد و همین امر باعث محبوبیت بسیار زیاد این مجموعه است.
پینگ پونگ(Ping Pong the Animation)
به اندازه ی شیطان : بچه ننر خوب است. با این حال، شیطان : بچه ننر با بهترین انیمهی اقتباسی تمام دوران یعنی پینگ پونگ قابل مقایسه نیست. اقتباسی که نسخهی اصلی مانگای آن بسیار گلچین شده و دارای سبک بود. این انیمه به کار تایو ماتسوموتو به خوبی جان میبخشد و در عین حال موضوعات، مضامین و روایت را نیز به تصویر میکشد.
صادقانه بگوییم پینگ پونگ نسخه مانگا را با اینکه بهبود میدهد، اما مانگای آن هنوز هم ارزش خواندن دارد. زیرا ماتسوموتو یک مانگاکای عالیست، اما انیمه حقیقتا بسیار لذتبخش است. تمام نکتههایی را که یک اقتباس باید رعایت کند، دنبال میکند، درحالیکه دارای انیمیتهای باورنکردنیست که باعث میشود پینگ پونگ همچون دراگون بال شود. مگر چیزی از این بهتر هم می شود.
در این سری مقاله لیست بهترین انیمههای اقتباس شده از روی مانگا را با هم مرور کردیم. آیا شما هیچ کدام از این مجموعهها را تماشا کردهاید؟ آیا شما نیز در ناامیدی از مجموعههای اقتباسی ضعیف سهیم هستید؟ به نظر شما کدام اقتباسهای دیگر وجود دارند که در لیست ما جا انداخته شده اند؟ در بخش کامنت به ما بگویید.
با ما همراه باشید.